فضولی

سکانس اول:

دیروز یکی از بستگان سر زده اومده بود خانه مان ... خوب قدمش بر سر چشم ... ولی دخالت هایش را نمی توانم تحمل کنم ...
همش در زندگی ام سرک کشید ... همش سوال می کرد ... می گفت: چطور هنوز تلویزیون ٢١ اینچی قدیمی دارید؟! هنوز ال سی دی نخریده اید؟!
منم جوانم ... این حرف ها در اول زندگی روم تأثیر می ذاره ... شوهرم که آمد خانه به طور ناخود آگاه پایم را در یک کفش کردم که آبرو و حیثیتم را پیش فامیل بردی، زود باش تلویزیون را عوض کن ...
همین عاملی شده برای دعواها و جرو بحث های روزانه مان!

یه روز دیگه یکی دیگر میاد می گوید: چطور قابلمه هایت اینقدر زود خش برداشته؟!
شوهرم این را می شنود و شروع به توبیخ من و خانواده بیچاره ام می کند که چرا مادرت برای جهیزیه جنس خوب نخریده ؟!
ما می توانیم خوب و صمیمی زندگی کنیم اگر دیگران حرف اضافه نزنند، این حرف ها خسته مان کرده، زندگیمان دارد خراب می شود ...

سکانس دوم:

چند سالی است که از ازدواج زوج جوان می گذرد ... به هزاران دلیل خواه درست یا اشتباه تمایل به بچه دار شدن ندارند ... 
مگر از من و شما نظر خواسته اند که مرتب در این مورد اظهار نظر می کنیم .... پشت سرشان حرف در می آوریم ... سوالات بی جا می پرسیم ...
چرا بچه نمی آورید؟... بچه دار نمی شوید؟... آخیی.... طفلکی ... خدا بهش بچه بده ... احتمالا بچه دار نمی شن.... معلوم نیست اشکال از زنس یا مرده ....
خدا نکند این زوج جوان از یک بچه خوششان بیاید و با او کمی بازی کنند و به او لبخند بزنند، حرفی نمی ماند که پشت سرشان زده نشود .... نگاه کن طفلکیا بچه می خوان، اما بچه دار نمیشن و ....

سکانس سوم:

راهرو ها دادگاه خانواده ... به سمت زن و شوهری می روم ... از نگاه هایشان به همدیگر و جمع شدن اشک در چشمانشان معلوم است که مشکلی با هم ندارند، پس این جا چه می کنند؟!! 
به سمتشان می روم و از آنها دلیل بودنشان را می پرسم ... 
هر دو با هم می گویند: ما با هم مشکلی نداریم ... از دست خانواده هایمان خسته شدیم ... مشکل ما دخالت های این و آن در زندگیمان است ... دیگر طاقت نداریم ...
3سال از زندگی مان می گذرد ... ما خودمان می توانیم خیلی خوب و صمیمی زندگی کنیم اگر حرف دیگران بگذارد ...

آخر چرا نمی گذارند ما جوان ها زندگی خودمان را بکنیم ... خوشی های حلال خودمان را داشته باشیم ... ما که به آنها کاری نداریم ...

با خودم گفتم چقدر خوب میشد ما آدم ها یاد می گرفتیم اینقدر از هم سوال نپرسیم، حرف اضافه نزنیم، توصیه های شخصی نکنیم...
این مانتو را چند سال قبل خریدی؟
شوهرت چقدر حقوق می گیرد؟  دستپخت همسرت خوب است یا نه؟ پدر زنت چند میلیون جهیزیه داد؟ خانه تان چند متر است؟
حرف اضافه، زندگی دیگران را خراب می کند. باور کنیم خیلی از آدم ها و جوانان خوب می توانند زندگی کنند ... زندگیشان خوش است اگر حرف های ما بگذارد ...

حواسمان باشد اگر این حس تجسس در میان جامعه فراگیر شود خودمان هم گرفتار این بلا می شویم و شاید یک روزی خود ما، عزیزی از خانواده ما این بلا شامل حالش بشود و این جا است که می بینی قرآن کریم چه زیبا و به جا  انسان را از این نوع كنجكاوی و تجسس از اسرار دیگران باز می‌ دارد و آن را در زمره رذایل اخلاقی انسان به شمار آورده

تجسّس کردن در زندگی دیگران را تعطیل کنیم ... به زندگی خودمان برسیم ... حواسمان باشد اگر این حس تجسس در میان جامعه فراگیر شود خودمان هم گرفتار این بلا می شویم و شاید یک روزی خود ما، عزیزی از خانواده ما این بلا شامل حالش بشود و این جا است که می بینی قرآن کریم چه زیبا و به جا بار دیگر سخن گفته است؛ از تجسس از اسرار دیگران باز می‌ دارد و آن را در زمره رذایل اخلاقی انسان به شمار آورده و می ‌گوید:
 یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن یَأْكُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ

اى كسانى كه ایمان آورده‏اید، از بسیارى از گمان ها بپرهیزید كه پاره‏اى از گمان ها گناه است، و جاسوسى مكنید، و بعضى از شما غیبت بعضى نكند آیا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده‏اش را بخورد؟ از آن كراهت دارید. [پس‏] از خدا بترسید، كه خدا توبه ‏پذیر مهربان است.(حجرات، 12)
چرا که این کنجکاوی کردن و سرک کشیدن در زندگی این و آن، زندگی دختر و پسرمان، عروس و دامادمان، همسایه مان، دوستمان و... منجر به غیبت و بدگمانی می شود که امروزه متأسفانه کم شاهدش نیستیم ...
یاد بگیریم که در هر جایی سوال و پرس و جو کردن درست و خوب نیست ... کجا بودی ... این کی بود .. چی خوردی ... چی خریدی ... چند خریدی...

« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَسْأَلُواْ عَنْ أَشْیَاء ... (مائده: 101)

حد و مرز كنجكاوی و پرس و جوی خود را باید رعایت كنیم تا درگیر نتایج سوء آن، که نمونه اش در مورد قوم بنی اسرائیل رخ داد نشویم ....

به بهانه سر زدن به دختر و خاله و ... بدون اجازه وارد حریم زندگیشان نشویم ...
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتًا غَیْرَ بُیُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَیْرٌ لَّكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ: اى كسانى كه ایمان آورده‏اید، به خانه‏ هایى كه خانه ‏هاى شما نیست داخل مشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن سلام گویید. این براى شما بهتر است، باشد كه پند گیرید.(نور: 27) 
چه قدر خوب می شد می دانستیم کجا و چه زمانی و چه چیزی باید بگوییم ... کم، درست و به موقع حرف بزنیم.

زهرا اجلال

کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث

بخش قرآن تبیان