مگر در روز قیامت، انسان نباید با استفاده از عقل خود پاسخ‌گو باشد؟ پس چرا اعضا و جوارح انسان بدون آن‌که در اختیار عقل او باشند، در مقام سخن‌گفتن برمی‌آیند؟!

 مگر در روز قیامت، انسان نباید با استفاده از عقل خود پاسخ‌گو باشد؟ پس چرا اعضا و جوارح انسان بدون آن‌که در اختیار عقل او باشند، در مقام سخن‌گفتن برمی‌آیند؟! - گنجینه پاسخ ها - اسلام کوئست - مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعی
جستجوی پیشرفته
بازدید
283
آخرین بروزرسانی: 1401/09/28
خلاصه پرسش
مگر در روز قیامت، انسان نباید با استفاده از عقل خود پاسخ‌گو باشد؟ پس چرا اعضا و جوارح انسان بدون آن‌که در اختیار عقل او باشند، در مقام سخن‌گفتن برمی‌آیند؟!
پرسش
در قیامت از اعمال انسان‌ها سؤال می‌شود. آیا پاسخگو عقل و قلب فرد است یا اعضا و جوارح او؟ اگر طبق آیه قرآن که می‌فرماید: «الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُکَلِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ»، عقل خاموش گردد، دیگر چه فرقی با حیوان خواهد داشت؟
پاسخ اجمالی

انسانی که در قیامت باید پاسخ‌گوی اعمال و افکار خود باشد، مجموعه‌ای از عقل، قلب، اعضا و جوارح است؛ و همه‌ی اینها – اگرچه در دنیا کاملا زیر نظر عقل بودند – اما در قیامت به صورت جداگانه مورد بازخواست قرار می‌گیرند: «گوش و چشم و دل، همه مسئول‌اند».[1]

به عبارت دیگر، هر یک از اعضا و جوارح انسان، گواهان و شاهدانی هستند که عقل، قدرت انکار آنچه آنان گفته‌اند را ندارد و به همین دلیل خود بخود ساکت می‌شود و این‌که گفته می‌شود که بر زبانشان مُهر زده می‌شود، شاید به این معنا باشد که انسان با روشن‌شدن حقایق، دیگر نمی‌تواند با زبان خود، به دروغ، به دنبال بهانه‌تراشی باشد، نه آن‌که اختیار از او سلب شده باشد: «امروز بر دهانشان مُهر می‌نهیم، و دست‌هایشان با ما سخن می‌گویند و پاهایشان کارهایى را که انجام می‌دادند شهادت می‌‏دهند».[2]

از این‌رو، اگرچه اعضا و جوارح به گواهی‌دادن می‌پردازند؛ اما انسان گاهی با عقل یا قلب[3] نیز به سرزنش خود پرداخته و می‌گوید: «اگر ما گوش شنوا داشتیم یا تعقّل می‌کردیم، در میان دوزخیان نبودیم!»؛[4]

به عبارت دیگر، هرچند عقل خاموش و ساکت است؛ اما از بین نرفته است؛ بلکه خداوند به او اجازه نداده تا مانند دنیا هر آنچه بخواهد را از طریق زبانش ظهور و بروز دهد.


[1]. «وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً». اسراء، 36.

[2]. «الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلى‏ أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ». یس، 65.

[3]. قلب در قرآن به عنوان محل تعقل و تفکر و همچنین جایگاهی برای عواطف و احساسات انسانی نام برده شده است؛ بنابراین قلب در قرآن دارای معنا و کارکرد وسیع و گسترده‌ای است که شامل عقل نیز می‌شود. ر. ک: «بررسی مفهوم قلب در قرآن»، fa24835.

[4]. «وَ قالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنَّا فی‏ أَصْحابِ السَّعیر». ملک، 10.

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

در خبرنامه سایت عضو شوید

آخرین پرسش ها و پاسخ ها را همه روزه در ایمیل خود مطالعه کنید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها

 

انسانی که در قیامت باید پاسخ‌گوی اعمال و افکار خود باشد، مجموعه‌ای از عقل، قلب، اعضا و جوارح است؛ و همه‌ی اینها – اگرچه در دنیا کاملا زیر نظر عقل بودند – اما در قیامت به صورت جداگانه مورد بازخواست قرار می‌گیرند: «گوش و چشم و دل، همه مسئول‌اند».[1]

به عبارت دیگر، هر یک از اعضا و جوارح انسان، گواهان و شاهدانی هستند که عقل، قدرت انکار آنچه آنان گفته‌اند را ندارد و به همین دلیل خود بخود ساکت می‌شود و این‌که گفته می‌شود که بر زبانشان مُهر زده می‌شود، شاید به این معنا باشد که انسان با روشن‌شدن حقایق، دیگر نمی‌تواند با زبان خود، به دروغ، به دنبال بهانه‌تراشی باشد، نه آن‌که اختیار از او سلب شده باشد: «امروز بر دهانشان مُهر می‌نهیم، و دست‌هایشان با ما سخن می‌گویند و پاهایشان کارهایى را که انجام می‌دادند شهادت می‌‏دهند».[2]

از این‌رو، اگرچه اعضا و جوارح به گواهی‌دادن می‌پردازند؛ اما انسان گاهی با عقل یا قلب[3] نیز به سرزنش خود پرداخته و می‌گوید: «اگر ما گوش شنوا داشتیم یا تعقّل می‌کردیم، در میان دوزخیان نبودیم!»؛[4]

به عبارت دیگر، هرچند عقل خاموش و ساکت است؛ اما از بین نرفته است؛ بلکه خداوند به او اجازه نداده تا مانند دنیا هر آنچه بخواهد را از طریق زبانش ظهور و بروز دهد.


[1]. «وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً». اسراء، 36.

[2]. «الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلى‏ أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ». یس، 65.

[3]. قلب در قرآن به عنوان محل تعقل و تفکر و همچنین جایگاهی برای عواطف و احساسات انسانی نام برده شده است؛ بنابراین قلب در قرآن دارای معنا و کارکرد وسیع و گسترده‌ای است که شامل عقل نیز می‌شود. ر. ک: «بررسی مفهوم قلب در قرآن»، fa24835.

[4]. «وَ قالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنَّا فی‏ أَصْحابِ السَّعیر». ملک، 10.