لطفا صبرکنید
161
- در زبان عربی نوعی ضمیر وجود دارد که به آن «ضمیر شأن»، یا «ضمیر قصه» گفته میشود. همچنین به نامهای دیگری؛ مانند «ضمیر امر»، «ضمیر حدیث» و «ضمیر محمول»[1] نیز شناخته میشود.
این نوع از ضمیر معمولا در ابتدای یک جمله خبری و به صورت ضمیر غائب قرار میگیرد؛ اما به دلیل اینکه غالبا مرجعی ندارد تا معنای آن روشن شود، بلکه تنها توسط جمله بعد از خود تفسیر میشود، نمیتوان آنرا ضمیر غائب به معنای مصطلح آن دانست.
استفاده از ضمیر شأن با هدف بزرگ نشاندادن یک موضوع و تأکید بر اهمیت آن، انجام میپذیرد؛ زیرا اگر مطلبی در ابتدا به صورت مبهم ذکر شده و سپس به تفسیر و توضیح آن پرداخته شود، بیشتر مورد توجه مخاطب قرار میگیرد؛ از اینرو، جملهای که پس از ضمیر شأن یا قصه قرار میگیرد، باید حاوی مضمونی قابل توجه و مهم باشد. این ضمیر اگر مذکر باشد به آن «ضمیر شأن» و اگر آن مؤنث باشد به آن «ضمیر قصه» گفته میشود.
- جملهای که بعد از ضمیر شأن واقع میشود، میتواند جملهای اسمیه باشد، مانند «إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»، و یا جملهای فعلیه مانند «إِنَّهُ قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّکَ».
در همین راستا جمله بعد ضمیر شأن اگر با نواسخ آغاز شود، باز هم ممکن است جملهای اسمیه باشد(در حروف مشبه بالفعل) و یا جملهای فعلیه(در افعال ناقصه).[2]
- از جمله احکام ضمیر شأن و قصه این است که این ضمیرها معطوف قرار نمیگیرند؛ توسط ادات تأکید مورد تأکید قرار نمیگیرند؛ بدل از آنها نمیآید؛ و خبرشان بر آنها مقدم نمیشود.[3]
- ضمیر شأن هم به صورت متصل و هم منفصل و حتی به صورت ضمیر مستتر میآید، و اگر عامل آن معنوی باشد(مبتدا باشد) به صورت منفصل میآید؛ اما اگر عامل آن لفظی باشد و صلاحیت مستتر شدن را داشته باشد، به صورت مستتر میآید، مانند: «کان زید قائم». در غیر این صورت، به صورت بارز خواهد آمد، مانند: «انّه زید قائم».[4]
- در جایی که ممکن باشد ضمیر شأن به مرجعی که در کلام ذکر نشده، برگردد، میتوان آنرا به عنوان مبتدا گرفته و جمله بعد از آنرا خبر برای آن مبتدا قرار داد. به عنوان مثال در جمله «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»،[5] واژه «هو» میتواند مبتدا باشد و جمله «الله احد» خبر آن باشد[6] که خود خبر نیز یک جمله اسمیه و متشکل از مبتدا و خبر است.
- در زبان فارسی معادل تککلمهای برای این ضمیر وجود ندارد؛ از همینرو در این زبان اگر بخواهیم همان کارکرد ضمیر شأن در عربی - یعنی جلب توجب مخاطب از راه مبهمگویی اولیه - را داشته باشیم، میتوانیم از عباراتی مانند «جریان از این قرار است»، «واقعیت این است»، «ماجرا این بود که» و .... استفاده کنیم، و اینکه در برخی ترجمهها میبینیم که ضمیر شأن را به «شأن چنین است» ترجمه کردهاند نیز در همین راستا بوده است که البته میتوان از ترجمههای بهروزتری نیز بهره گرفت و یا اساسا آنرا ترجمه نکرد؛ زیرا با حذف آن از ترجمه، مشکل چندانی پیش نمیآید و تنها از مؤکد بودن کلام کاسته میشود.
[1]. کوفیها به دلیل اینکه برای این ضمیر مرجعی قائل نیستند، چنین نامی بر آن نهادهاند.
[2]. مدنی، علیخان بن احمد، الحدائق الندیه فی شرح الفوائد الصمدیه، تحقیق، سجادی، ابوالفضل، ص 468-469، قم، ذوی القربی، چاپ اول.
[3]. ناظر الجیش، محمد بن یوسف، شرح التسهیل المسمی تمهید القواعد بشرح تسهیل الفوائد، ج 1، ص 557، مصر، دار السلام، چاپ اول.
[4]. جامی، عبدالرحمن بن احمد، شرح ملا جامی علی متن الکافیه فی النحو، تحقیق، مصطفی، احمد، ج 2، ص 46-47، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول.
[5]. اخلاص، 1.
[6]. درویش، محیی الدین، اعراب القرآن و بیانه، ج 10، ص 616، سوریه، دارالارشاد، چاپ چهارم، 1415ق.
- چرا بر خلاف قواعد تجویدی، «فیه» در آیه 69 سوره فرقان را با اشباع و «یرضه» در آیه 7 سوره زمر را بدون اشباع میخوانیم؟
- چرا در آیات قرآن کریم برای ارجاع به کلمه «انعام»، گاهی ضمیر مذکّر و در موارد دیگر، ضمیر مؤنث به کار گرفته میشود؟
- آیا عطف اسم ظاهر بر ضمیر مرفوعی که متصل به فعل است، صحیح میباشد؟
طبقه بندی موضوعی
- قرآن
- چهارده معصوم
- پیامبر اکرم ص
- امام علی ع
- حضرت فاطمه زهرا س
- امام حسن مجتبی ع
- امام حسین ع
- امام سجاد ع
- امام باقر ع
- امام صادق ع
- امام کاظم ع
- امام رضا ع
- امام جواد ع
- امام هادی ع
- امام حسن عسکری ع
- امام مهدی عج
- مهدی در قرآن
- مهدی ع از زبان پیامبر ص
- میلاد مهدی
- خصوصیات و مناقب
- مادر امام مهدی
- مهدی و اهل سنت
- منجی در دیگر ادیان
- دلایل غیبت
- کیفیت زندگی امام غایب
- فایدۀ امام غایب
- عمر طولانی
- نایبان مهدی
- ملاقات با مهدی
- وظیفۀ شیعیان در زمان غیبت
- انتظار فرج
- نشانه های ظهور
- بعد از ظهور
- مهدی و عیسی بن مریم
- سوء استفاده از مهدویت
- قیام های قبل از ظهور
- گوناگون
- رجعت
- پیامبران
- حدیث
- کلام
- تاریخ
- سیره
- عرفان و اخلاق
- منطق و فلسفه
- قواعد عربی
- بیشتر بدانید
موضوعات جانبی
در خبرنامه سایت عضو شوید
پرسش های اتفاقی
-
آیا در قرآن، پیشگوییهایی هم وجود دارد که به حقیقت پیوسته باشد؟!
4503 تفسیرهمانگونه که میدانید قرآن کتاب هدایت و راهنمایی بشر به سوی سعادت و کمال است، نه کتاب پیشگویی. اما در عین حال مواردی از پیشبینی اتفاقات و حوادث آینده نیز در آن مشاهده میشود؛ مانند: 1. پیروزی رومیان بر ایرانیان.[1] 2. اعلام اینکه پیامبر ...
-
آیا صفویه طریقتی است که از سوی شیخ صفی در اردبیل تأسیس شده است؟
10899 تاريخ بزرگانآنچه از شواهد و قراین تاریخی برمیآید، بیانگر آن است که شیخ صفی الدین و فرزند و نوهاش؛ جنید و حیدر شیعه بودند، هرچند شرایط آن دوره اجازه نمیداده تا اینان عقیده خود را مانند سلاطین صفوی، به صراحت ابراز نمایند. اما بر فرض این که ایشان و ...
-
راه پیش گیری از احتلام در خواب چیست؟
145732 جنابتابتدا باید گفت که اصل احتلام، یک گناه و یا یک موضوع ناپسند نیست که انسان به دنبال ریشهکن کردن آن باشد، بلکه فرایندی طبیعی در زندگی مردان است.البته اینکه برای کاهش تعداد آن و یا جلوگیری از محتلمشدن در شرایط خاص میتوان تدابیری اندیشید.
-
آیا هزینههای رفت و آمد یک خانم شاغل به محل کارش، جزو نفقه اوست که بر عهده شوهرش باشد؟
8200 گوناگونزوجه از باب نفقه، بیش از مسکن و لباس و غذاى متعارف و متناسب با شأن خودش و هزینهی درمانهاى متعارف، حق مطالبه چیزى از شوهر ندارد. و مورد مذکور در سؤال، تحت نفقه قرار نمیگیرد. ضمائم: پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:
-
جهان هولوگرافیک به چه معنا است؟
1029 بیشتر بدانیدهولوگرافیک را به معنای مهندسی نقشهبرداری یا تصویری میدانند که بر مبنای روشهایی با امکان ساخت تصاویر سهبعدی تولید میشود و در آنها از لیزر و تداخل و پراش و ثبت شدت نـور و نوردهی منـاسب ثبت استفاده میشود، به نحـوی که تصویـر حـاصل، همـاهنگ بـا تغییر مـوقعیت و ...
-
پیرزنی مقداری از اموالش را نزد شخصی گذاشت و از او خواست بعد از مرگش این اموال را به دخترش برساند، اما بعد چند وقت پیرزن عقل خود را از دست داد، آیا میتوان این مال را اکنون به دخترش داد؟
6579 امانت و ودیعهدر اموال مذکور نمىتوان تصرف کند و اگر آنها از يك سوم کل اموال آن پیرزن بيشتر نيست، بايد بعد از فوت پیرزن به دخترش برساند و اگر بيشتر از يك سوم است، نسبت به مقدار بيشتر بايد از ورثه اجازه بگيرد و اگر اجازه ندادند به ورثه ...
-
«فردی که بارها با شکست در آزمایشهای الهی، گناهانی مرتکب شده، اما سپس توبه نموده، خدا دوستش دارد!» آیا چنین روایتی مورد پذیرش است؟!
6307 حدیثاین روایت در بسیاری از منابع حدیثی با سند قابل قبول، از جمله در کتاب کافی به سند صحیح آمده است: «عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى ...
-
چرا برخی قبر اموات را حفر نموده و کاوش می کنند؟ آیا این کار حرام نیست؟
9211 کفن و دفنپاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:نبش قبر مؤمن حرام است. اما در مواردی این حرمت برداشته می شود که عبارت است از:میّت در زمین غصبى دفن شده باشد و مالک زمین، راضى نشود که در آن جا بماند.کفن یا چیز ...
-
حکم روزهخواری چیست؟
23727 قضای روزه و کفاراتروزهخواری چند صورت دارد که هر کدام دارای احکام مخصوصی است: 1. اگر کسی برای روزه نگرفتن عذر شرعی دارد؛ مانند اینکه مسافر است و یا بیماریای دارد که روزه گرفتن به او ضرر میرساند، در این صورت اگر چه روزه بر او واجب نیست، اما نباید در ...
-
«إن کان دین محمّد لم یستقم الّا بقتلی فیا سیوف خذینی»«اگر دین محمد جز با کشتهشدنم پایدار نمیماند، پس ای شمشیرها! مرا دریابید».
آیا این عبارت از سخنان امام حسین(ع) است؟
13390 از خلافت یزید تا رسیدن به کربلا«ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی یا سیوف خذینی»؛ اگر دین محمد(ص) جز با خون من استوار نمیماند، پس ای شمشیرها مرا دریابید.اگر چه این جمله مشهور را به امام حسین(ع) نسبت میدهند، ولی با مراجعه به منابع تاریخی و حدیثی قابل استناد، گزارشی در ...
پربازدیدترین ها
-
پیامبران اولو العزم چه کسانی هستند؟ چرا اولو العزم نامیده شدند، و کتابهای آنها چه نام دارد؟ و چرا زرتشت و داوود(ع) اولو العزم نیستند؟
816089 پیامبران و کتابهای آسمانیواژۀ «اولو العزم» در آیۀ 35 سورۀ احقاف آمده است. عزم به معنای حکم و شریعت است، و اولو العزم یعنی پیامبرانی که دارای شریعت و دین مستقل و جدیدی بودند. در روایات برای پیامبران اولو العزم شرایطی ذکر شده است:داشتن دعوت جهانشمول،داشتن شریعت و دین،داشتن ...
-
تعداد فرزندان حضرت علی (ع)، و نام ایشان و نام مادران آنان چه بوده است؟
630673 معصومینشیخ مفید در کتاب ارشاد تعداد آنها را 27 تن از دختر و پسر دانسته و پس از آن گفته است: عدهای از علمای شیعه گویند که فاطمه پس از وفات پیامبر (ص) جنینی که پیامبر او را محسن نامیده بود سقط کرد. بنابر قول این عده، فرزندان آن حضرت ...
-
حکم زنا با زن شوهردار چیست؟
575961 Laws and Jurisprudenceزنا خصوصا با زن شوهر دار یکی از گناهان بسیار زشت و بزرگ به شمار می آید ولی بزرگی خداوند و وسعت مهربانی او به حدی است، که اگر گنهکاری که مرتکب چنین عمل زشت و شنیعی شده واقعا از کردۀ خود پشیمان باشد و تصمیم جدی ...
-
معنای ذکر «لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم» چیست و این ذکر چه آثار و برکاتی دارد؟
564799 حدیث«لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»؛ یعنی هیچ نیرو و توانى جز از سوى خداوند بلندمرتبه و بزرگ نیست. واژه «حول» در لغت به معنای حرکت و جنبش،[1] و «قوّة» به معنای استطاعت و توانایی است.[2] بنابر ...
-
فضیلت و آداب و شرایط نماز جمعه چیست؟ و به چه صورت خوانده میشود؟
533455 نماز جمعهدر مورد جایگاه و فضیلتش نماز جمعه همین بس که سورهای از قرآن به نامش میباشد.نماز جمعه یک از عباداتی است که به جماعت خوانده میشود. این نماز دو خطبه دارد که با حمد و ثنای الهی شروع میشود و امام جمعه در این خطبهها باید مردم را به تقوای ...
-
آیا خداوند به نفرینی که از دل شکسته باشد، توجه می کند؟ یا فقط دعاهای مثبت را اجابت می کند؟
519066 Practicalنفرین در آموزه های دینی ما مسئله ای شناخته شده است، چنان که در آیات و روایات آمده است: "بریده باد هر دو دست ابو لهب"؛ "از نفرین مظلوم بترسید که نفرین مظلوم به آسمان می رود". و... . منتها همان گونه که دعا برای استجابت، نیازمند شرایط است، ...
-
عقیقه و احکام و شرایط آن چیست؟
511761 Practicalعقیقه عبارت است از: کشتن گوسفند یا هر حیوانی که صلاحیّت قربانی کردن داشته باشد، در روز هفتم ولادت فرزند، جهت حفظ فرزند از بلاها. پرداخت قیمت آن کفایت از عقیقه نمیکند. بهتر است عقیقه و فرزندی که برایش عقیقه میشود، از حیث جنسیت مساوی باشند، ولی ...
-
آیا کاشت ناخن مانع غسل و وضو است؟
485180 Laws and Jurisprudenceدر غسل و وضو، باید آب به اعضای بدن برسد و ایجاد مانعی در بدن که رفع آن مشکل یا غیر ممکن است، جایز نیست، مگر در صورتی که ضرورتی آن را اقتضا کند و یا غرض عقلائی مشروعی در این امر وجود داشته باشد.در هر حال، اگر مانعی ...
-
اصول و فروع دین را نام برده و مختصراً توضیح دهید؟
474537 Laws and Jurisprudenceدسته بندی اصول دین و فروع دین به این شکلی که در میان ما متداول است از احادیث و روایات ائمه (ع) اخذ نشده است؛ بلکه دانشمندان علوم دینی معارف دینی را به این صورت دسته بندی کردند. تاریخ بحث ها در باره به نیمه دوم قرن اول هجری ...
-
آیا ارتباط انسان با جن ممکن است؟
471169 جنقرآن مجید وجود جن را تصدیق کرده و ویژگیهای زیر را برای او برمیشمارد:جن موجودی است که از آتش آفریده شد، بر خلاف انسان که از خاک آفریده شده است.[1]دارای علم، ادراک، تشخیص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال ...
پیوند ها
ما 20473 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ و استفاده از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز است.
- در زبان عربی نوعی ضمیر وجود دارد که به آن «ضمیر شأن»، یا «ضمیر قصه» گفته میشود. همچنین به نامهای دیگری؛ مانند «ضمیر امر»، «ضمیر حدیث» و «ضمیر محمول»[1] نیز شناخته میشود.
این نوع از ضمیر معمولا در ابتدای یک جمله خبری و به صورت ضمیر غائب قرار میگیرد؛ اما به دلیل اینکه غالبا مرجعی ندارد تا معنای آن روشن شود، بلکه تنها توسط جمله بعد از خود تفسیر میشود، نمیتوان آنرا ضمیر غائب به معنای مصطلح آن دانست.
استفاده از ضمیر شأن با هدف بزرگ نشاندادن یک موضوع و تأکید بر اهمیت آن، انجام میپذیرد؛ زیرا اگر مطلبی در ابتدا به صورت مبهم ذکر شده و سپس به تفسیر و توضیح آن پرداخته شود، بیشتر مورد توجه مخاطب قرار میگیرد؛ از اینرو، جملهای که پس از ضمیر شأن یا قصه قرار میگیرد، باید حاوی مضمونی قابل توجه و مهم باشد. این ضمیر اگر مذکر باشد به آن «ضمیر شأن» و اگر آن مؤنث باشد به آن «ضمیر قصه» گفته میشود.
- جملهای که بعد از ضمیر شأن واقع میشود، میتواند جملهای اسمیه باشد، مانند «إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»، و یا جملهای فعلیه مانند «إِنَّهُ قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّکَ».
در همین راستا جمله بعد ضمیر شأن اگر با نواسخ آغاز شود، باز هم ممکن است جملهای اسمیه باشد(در حروف مشبه بالفعل) و یا جملهای فعلیه(در افعال ناقصه).[2]
- از جمله احکام ضمیر شأن و قصه این است که این ضمیرها معطوف قرار نمیگیرند؛ توسط ادات تأکید مورد تأکید قرار نمیگیرند؛ بدل از آنها نمیآید؛ و خبرشان بر آنها مقدم نمیشود.[3]
- ضمیر شأن هم به صورت متصل و هم منفصل و حتی به صورت ضمیر مستتر میآید، و اگر عامل آن معنوی باشد(مبتدا باشد) به صورت منفصل میآید؛ اما اگر عامل آن لفظی باشد و صلاحیت مستتر شدن را داشته باشد، به صورت مستتر میآید، مانند: «کان زید قائم». در غیر این صورت، به صورت بارز خواهد آمد، مانند: «انّه زید قائم».[4]
- در جایی که ممکن باشد ضمیر شأن به مرجعی که در کلام ذکر نشده، برگردد، میتوان آنرا به عنوان مبتدا گرفته و جمله بعد از آنرا خبر برای آن مبتدا قرار داد. به عنوان مثال در جمله «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»،[5] واژه «هو» میتواند مبتدا باشد و جمله «الله احد» خبر آن باشد[6] که خود خبر نیز یک جمله اسمیه و متشکل از مبتدا و خبر است.
- در زبان فارسی معادل تککلمهای برای این ضمیر وجود ندارد؛ از همینرو در این زبان اگر بخواهیم همان کارکرد ضمیر شأن در عربی - یعنی جلب توجب مخاطب از راه مبهمگویی اولیه - را داشته باشیم، میتوانیم از عباراتی مانند «جریان از این قرار است»، «واقعیت این است»، «ماجرا این بود که» و .... استفاده کنیم، و اینکه در برخی ترجمهها میبینیم که ضمیر شأن را به «شأن چنین است» ترجمه کردهاند نیز در همین راستا بوده است که البته میتوان از ترجمههای بهروزتری نیز بهره گرفت و یا اساسا آنرا ترجمه نکرد؛ زیرا با حذف آن از ترجمه، مشکل چندانی پیش نمیآید و تنها از مؤکد بودن کلام کاسته میشود.
[1]. کوفیها به دلیل اینکه برای این ضمیر مرجعی قائل نیستند، چنین نامی بر آن نهادهاند.
[2]. مدنی، علیخان بن احمد، الحدائق الندیه فی شرح الفوائد الصمدیه، تحقیق، سجادی، ابوالفضل، ص 468-469، قم، ذوی القربی، چاپ اول.
[3]. ناظر الجیش، محمد بن یوسف، شرح التسهیل المسمی تمهید القواعد بشرح تسهیل الفوائد، ج 1، ص 557، مصر، دار السلام، چاپ اول.
[4]. جامی، عبدالرحمن بن احمد، شرح ملا جامی علی متن الکافیه فی النحو، تحقیق، مصطفی، احمد، ج 2، ص 46-47، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول.
[5]. اخلاص، 1.
[6]. درویش، محیی الدین، اعراب القرآن و بیانه، ج 10، ص 616، سوریه، دارالارشاد، چاپ چهارم، 1415ق.